وب سايت رسمی محمد بهمن بيگی


تاریخ: 1395/03/04 تعداد مشاهده: 2774
به یاد حمزه رزمجویی، یار بهمن بیگی و آموزش عشایر که 30 اردیبهشت چشم از جهان فروبست

« دیگر یار سفر کرده »

نگارش : علی شجاعی – دانش آموخته دبیرستان عشایری شیراز 31/2/95

هـــر لحظه غمی بـــر غم مــا آوار است               ایــن یــار ، نــرفته ، نوبت آن یار است

این کیست که ، به گزین مجموعه ماست               گرگ اجل است و روز و شب در کار است

این دو بیت شعر را از خرمن معرفت شاعر شهیر شهرمان (منصور اوجی) به عاریه گرفته ام . اوجی در برهه ای در دانشسرای عشایری تدریس داشته و ما با ایشان از این جهت احساس قرابت داریم . این دو بیت شعر، وصف حال ایل و تبار ماست که دوست دارم آن را ایل و تبار تعلیمات عشایر بنامم . 

در نوزدهمین نکوداشت بنیانگذار آموزش عشایر 15 اردیبهشت 95 ، نماهنگی پخش شد با نام «یاران سفر کرده». این نماهنگ که یادی از جهانگیر شهبازی و علی محمد نظامی داشت با یادی از عزیزاله شهریاری به پایان آمد . پنجشنبه 30 اردیبهشت ، درست 15 روز بعد از آن بزرگداشت ، یار و یاور دیگری از ایل و تبار تعلیمات عشایر به جمع یاران سفر کرده پیوست. گوهر شب چراغ تعلیمات عشایر، حمزه رزمجویی.

این روزها در سایت ها و در افواه و اقوال حرف های درست و دقیق و بجا و به اندازه در وصف خصال و رفتار و کردار حمزه رزمجویی فراوان به گوش می رسد .

 

در این مقال و گفتار من فقط قصد یادآوری یک نکته را دارم و آن هم پاک دستی حمزه رزمجویی در حفظ بیت المال است .

به گواه کسانی که با تعلیمات عشایر آشنایی دارند و بعضاً از نزدیک خود شاهد بوده اند ، حمزه رزمجویی یکی ا ز پُرکارترین آموزگاران عشایری و یکی از کارآمدترین راهنمایان تعلیمات عشایر بوده و در دلسوزی و فقیر نوازی یکّه ، ممتاز و کم همتا .

حمایت بی دریغ ایشان از تعدادی از کودکان مصیبت زده‌ی زلزله‌ی قیر و کارزین شنیدنی است .

زلزله‌ی قیر و کارزین 21 فروردین 1351 به وقوع پیوست . شهر قیر صد در صد ویران گردید . حدود 30% اهالی از بین رفتند . تعلیمات عشایر و در راس آن مدیر کل فهیم و دردمند آن «محمد بهمن بیگی» در خدمات رسانی در این واقعه غم انگیز از پیشتازان بودند .

بهمن بیگی در بحران‌ها ، خود را در دام پیچ و خم اداری نمی‌انداخت . دستور داده بود تمام امکانات اداره از خودرو ، خوراک ، پوشاک و سایر ملزومات سریع به منطقه ارسال گردد و در جواب مسئولین دوایر که این‌ها مال دولت است و ممکن است بعداً با مشکل مواجه شویم ، گفته بود : "نگران نباشید در آن صورت من منزلم را می فروشم و جایگزین می‌کنم . "  بعد از خدمات رسانی در حد توان  به مردم آواره‌ی آن منطقه ، بهمن بیگی خطاب به حمزه رزمجویی اظهار می دارد : " من از خدماتی که ارائه شده راضی نیستم . چه کنیم ؟ "
پیشنهاد سازنده و کارساز حمزه این بوده است: دانش آموزان منطقه عشایرنشین افزر قیر با استعدادند . امتحانات نهایی و کنکور دانشسرای عشایری و چهل نفری شیراز در پیش است . جلوگیری از وقفه‌ی آموزشی دانش آموزان مهمترین کاری است که باید انجام دهیم.

این پیشنهاد با استقبال مدیر کل مواجه می شود . بلافاصله بایک دستگاه مینی بوس 23 پسر و یک دختر به منزل مسکونی حمزه در منطقه هفت برم دشمن زیاری انتقال می یابند .

بعداً 6 نفر دیگر به این جمع اضافه شده و به 30 نفر می رسند . همراه با آنها تعداد 4 عدد چراغ توری ، 4 تخته چادر ، 80 تخته پتو و 100 کیلو برنج ارسال می‌شود .

روح اله رزمجویی خواهرزاده‌ی حمزه که آموزگار قابلی بوده آموزش دانش‌آموزان را عهده‌دار می‌شود .

مراقبت حمزه از پیشرفت تحصیلی دانش‌آموزان و مادری و بزرگواری همسر دلسوز و مهربان حمزه به این اطفال برگ زرینی از نوع‌دوستی و مردم‌داری است که این خانواده افتخار آن را برای همیشه خواهند داشت .

15 نفر از آن 30 نفر در کنکور دانشسرا و دبیرستان عشایری پذیرفته می‌شوند که بسیاری از آن‌ها به مراتب علمی بالایی رسیده‌اند . اگر تالمات روحی ناشی از خسارات زلزله نبود شاید هر 30 نفر به دبیرستان و دانشسرای عشایری راه می یافتند.

بازدید 70 روزه ایشان با پای پیاده از مدارس سیّار عشایری از حوالی فراشبند فارس تا صفحاتی از بوشهر و گچساران را هم به یقین خیلی‌ها می دانند .

می دانیم و می دانید که مدیر کل آموزش عشایر ایران برای برگزاری اردوهای آموزشی حوزه فعالیت حمزه رزمجویی محتملاً مثل سایر حوزه ها ، به حسابداری دستور می‌داد وجه نقد در اختیارش قرار دهند و پایان اردو ، حمزه بدون ریالی حق الزحمه برای خودش ، باقیمانده‌ی وجه را در کمال امانت داری به حسابداری برمی‌گرداند .

معروف است رزمجویی به واسطه‌ی تلاش‌های فراوان و صداقت در گفتار و عمل و خط و ربط زیبا در نگارش گزارش‌های بازدید از مدارس ، از نورچشمان و از مشاوران امین مدیر کل مقتدر آموزش عشایر بود. مدیر کلی که در اقتدار ، شاید تاریخ ایران کم به خود دیده باشد .

با بیان این مثال ها که یک از هزار است ، فکر می کنید حمزه رزمجویی در دوران پیری و کهنسالی کجا و چگونه روزگار می‌گذراند ؟

ایشان در منزلی بسیار محقّر با دو اتاق و یک حیاط کوچک در روستایی در غرب شیراز به سر می برد...! بزرگان و زحمت‌کشان آموزش عشایر و دانش آموخته‌های ارزشمند این سیستم آموزشی که عموماً از جایگاه و پایگاه علمی و اداری معتبری برخوردارند ، معمولاً در همین مکان به دیدارش می رفتند . از عزت نفس و روح بلندش بهره می گرفتند و از خاطراتش و از آنچه در آموزش عشایر گذشته، درس می آموختند.

با این مختصر برمی‌گردم به نکته ای که قصد دارم بر آن انگشت نهم و آن ، وسواس و دقت ایشان در حفظ بیت المال و مقاومت و استواری در برابر وسوسه های مادی و بی اعتنایی به مال و منال دنیوی است .

این مهم وقتی بیشتر رخ می نماید که این بزرگوار ، در عین اعتقاد به اسلام و مبادی دینی و اخلاقی ، هیچ وقت ادعایی در این خصوص نداشته و دیده و گفته نشده که به خود اجازه دهد در چنین جایگاهی بنشیند و به دیگران رهنمون دینی بدهد.

بار معنایی زندگی امثال حمزه رزمجویی وقتی بیشتر نمایان می شود که با بعضی مدعیان به قیاس گرفته شود . مدعیانی که اگر دستشان به بیت المال برسد بعضاً آن می‌کنند که بیانش شرم آور و حیرت برانگیز است.

به راستی کوخ حمزه رزمجویی به هر کاخ و بنایی که با دست ناپاکی بنا شده باشد ، ارجح است . راه و رسم زندگی حمزه بسی پیام درخود دارد. درود بر خاندانی که چنین مردی را در خود پرورده و درود به تعلیمات عشایر به خاطر داشتن چنین بزرگ مردانی.

با کمال تواضع و فروتنی در مقابل بزرگی‌اش سر تعظیم فرود آورده و به روان پاکش درود می فرستیم .