وب سايت رسمی محمد بهمن بيگی


تاریخ: 1394/06/28 تعداد مشاهده: 2765
گزارش مراسم تشییع، تدفین و ترحیم زنده یاد جهانگیر شهبازی

گزارش و عکس از :  مسعود بهره بر

مراسم تشییع، تدفین و ترحیم زنده‌یاد جهانگیر شهبازی روز سه شنبه 24/6/94 در شیراز برگزار شد. از ساعت 9 صبح جمعیت کثیری در خیابان همت شمالی تجمع کرده‌بودند که در مراسم تشییع جهانگیر شهبازی حضور یابند. حوالی ساعت 9 صبح با شکوه خاصی کاروان تشییع به راه افتاد. بر اساس اعلام قبلی قرار بود زنده یاد شهبازی را در آرامگاه عمومی شهر به خاک بسپارند. اما بسیاری از مشایعت کنندگان با حیرت کاروان تشییع را  تا آرامگاه گلشن، و تا کنار آرامگاه معلم بزرگ ایل دنبال کردند. در آنجا بود که برای همه آشکار شد که با تدبیر تعدادی از دانش‌آموختگان تعلیمات عشار و موافقت و همراهی خانواده استاد بهمن بیگی ترجیح داده شده است که زنده یاد جهانگیر شهبازی و محمد بهمن بیگی در کنار هم به ابدیت بپیوندند. مراسم تدفین با احساسات پرشور مردم و با شکوه خاصی انجام گرفت. تعداد بیشماری از حضار در وصف خدمات و شخصیت مرحوم جهانگیر شهبازی به ایراد سخن و خطابه پرداختند. مراسم تدفین تا ساعت 11:30 دقیقه به طول انجامید.

همچنین مراسم ترحیم سومین و هفتمین روز درگذشت این معلم دلسوز در ساعت 4 بعداز ظهر همان روز در حسینه ثارالله با شکوه و مدیریت خاصی برگزار شد. در این مراسم جمعیت کثیری از مردم ایلات و عشایر فارس، استان‌های همجوار، شهروندان شیرازی و سایر شهرهای استان و کشور از جمله تهران، اصفهان، اهواز، یاسوج، و حتی نقاط دورتر همچون زنجان حضور داشتند. در این مراسم تعدادی از دانش‌آموختگان تعلیمات عشایر، نویسندگان و هنرمندان در باره شخصیت و خدمات ارزشمند جهانگیر شهبازی به ایراد سخن پرداختند. متن پیام تسلیت خانواده استاد محمد بهمن بیگی و دانش‌آموختگان تعلیمات عشایر به شرح زیر توسط آقای علی شجاعی یکی از دانش‌آموختگان دبیرستان عشایری قرائت شد. مراسم ترحیم در ساعت 18 به پایان رسید.

زنده یاد جهانگیر شهبازی دانش‌آموخته دانشسرای عالی تهران و از شاگردان مرحوم جلال آل احمد بود. او شغل شریف معلمی را ابتدا در فیروزآباد آغاز کرد. سپس به شیراز آمد و دوستی دیرینه خود با محمد بهمن بیگی را با خدمات ارزنده در تعلیمات عشایر تحکیم بخشید. او سال‌ها معاون تعلیمات عشایر بود. دانش‌آموزان دبیرستان عشایری هیچگاه دلسوزی‌ها و تلاش‌های او را که تا نیمه شب در تالارهای مطالعه شبانه می‌ماند و مصرانه از بچه‌ها می‌خواست که برای نجات از شرائط آن روزگار و تغییر در زندگی درس بخوانند، هیچگاه فراموش نخواهند کرد.